افسران جوان جنگ نرم
آیا ولایت فقیه مطلقه است یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مفهوم و اصطلاح ولایت مطلقه فقیه را تبیین کنیم، سپس پاسخ دهیم که طبق این اصطلاح ولایت فقیه مطلق است یا نه، ولایت مطلقه فقیه یعنی ولایت فقیه اطلاق دارد و مقید نیست اما غیر مقید از چه چیزی؟ با توجه به اینکه ما مطلق بودن ولایت فقیه را از چه حیث بدانیم جواب این پرسش تفاوت پیدا میکند. تلقیهای مختلف از «ولایت مطلقة فقیه» 1. «مطلقه بودن ولایت» به معنای اینکه ولی فقیه همه کارة مطلق است و مردم هیچ کاره و باید صد در صد مطیع باشند. به عبارت دیگر مطلقه بودن به معنای تمرکز قدرت و سپردن قدرت بیمهار به شخص واحد است. 2. به معنای تعمیم حوزة ولایت در تمامی عرصههای اجتماعی و شخصی افراد 3. «مطلقه بودن ولایت» به معنای شمولیت ولایت فقیه بر همة افراد جامعه 4. به معنای شمولیت موضوعات ولایت ولی فقیه در همة مواردی که موضوع یکی از احکام پنجگانة فقهی میباشد، یعنی همان احکام «واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح» 5. به معنای محدود نشدن ولی فقیه به حد قانون بشری و امکان عمل، فوق قانون بشری و امکان وضع قانون توسط فقیه است. 6. «ولایت مطلقه» به این معنا که پس از اینکه فقیه طبق ضوابط و اصول شرعیه حکمی را صادر کرد این حکم بر همگان لازم الاجراء است. یعنی اطلاق در نافذ بودن حکم ولی فقیه. 7. به معنای این است که ولی فقیه میتواند فوق احکام اولیه فقهی عمل کند و بنابر مصالح، احکام اولیه را ترک و بر طبق احکام ثانویه عمل کند.[1] معنای مورد نظر علما و قانون اساسی از واژة «ولایت فقیه» با بررسی کلمات علما و فقها ـ که بخشی از آنها در ذیل میآید ـ در مییابیم که منظور آنها از ولایت مطلقه معنای نخست که ولی فقیه همه کاره مطلق باشد و هر طور دلش خواست حکم کند و حکومت کند و هیچ کس حق نداشته باشد، نتواند اعتراض کند یا او را بر کنار کند، نمیباشد. بلکه «ولایت مطلقه فقیه» بدان اشاره دارد که فقیه هنگامی که در رأس حکومت قرار میگیرد، هر آنچه از اختیارات و حقوقی که برای حکومت لازم است، برای او وجود دارد که البته این اختیارات محدود به ضوابطی است که از طرف شرع بیان شده است و بدون ضابطه نیست و این در سایر حکومتها نیز وجود دارد، یعنی شخص حاکم امکان استفاده از تمامی اختیارات ضروری و لازم را برای ادارة حکومت را دارد و الا نباید ادارة کشور را به طور تمام و کمال از او انتظار داشت.[2] «اطلاق» در ولایت مطلقة فقیه به معنای فقدان قید، مفهومی در مقابل «تقید» دارد و اطلاق ولایت فقیه در چند ناحیه است: الف. در ناحیة کسانی که بر آنها ولایت دارد (مولّی علیهم) در این ناحیه ولی فقیه بر یکایک افراد جامعةاسلامی از مسلمان و غیرمسلمان، مجتهد و عامی، مقلدان خودش و... و بلکه برخودش ولایت دارد و اگر حکمی کند و با توجه به موازین باشد باید همگان، حتی سایر فقها و بلکه خودش آن را رعایت و به آن عمل کنند.[3] ب. اطلاق مکانی: بدان معنا که محدودة ولایت «فقیه» به هیچ حد و مرز جغرافیایی مقید نمیگردد و هر کجا که بشریت زیست میکند، دایرة ولایت ولی فقیه گسترده است.[4] ج. اطلاق موضوعی: بدان معنا که موضوعات ولایت ولی فقیه تا آنجا گسترده است که ولایت دین بر جامعه سایه افکند. ولایت او بر کلیة روابط و ساختارهای «سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» جامعه جاری است و هیچ شأنی از شؤون اجتماعی جامعه نمیباشد که ولایت او در آن محدوده جاری نگردد چنین شکل و گسترهای از ولایت اجتناب ناپذیر است.[5] دلائل مطلقه بودن ولایت فقیه از دیدگاه روایات ادلة روائی «ولایت فقیه» فقیه را در زمان غیبت زمامدار جامعه اسلامی معرفی میکنند و این روایات مطلق هستند و فقیه را به صورت مطلق به عنوان حاکم معرفی میکند از اینرو، آنچه برای رهبری و ادارة جامعه لازم است و عقلای عالم آن را در زمرة حق و اختیارات رهبران جامعه میدانند، برای فقیه در عصر غیبت ثابت است ـ این مطلب را به خصوص اطلاق دلیلهای لفظی، و بالاخص توقیع شریف به ما میفهماند.[6] در اینجا کلامی از رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) میآوریم: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت ـ در عصر غیبت ـ همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آنکه دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات معصوم است.»[7] «کلیة امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر و ائمه ـ علیهم السّلام ـ مقرر شده، در مورد فقیه عادل نیز مقرر است و عقلاً نمیتوان فرقی میان این دو قائل شد.»[8] 1 . مقبوله عمر بن حنظله: امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب سؤال از اینکه برای قضاوت به چه کسی مراجعه کنند میفرماید: «انظروا الی من کان منکم قدروی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فارضوا به حکما، فأنی جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانّما بحکم الله قد استخف و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله، و هو علی حد الشرک بالله» میفرماید: «نگاه کنید به کسی که حرام و حلال ما را میشناسد و به حکم او رضا دهید پس من او را حاکم بر شما قرار دادم پس اگر حکم کرد به حکم ما و از او پذیرفته نشد حکم خدا سبک شمرده شده است و بر ما رد شده است و رد کنندة ما رد کنندة خداست و در حد شرک به خداوند است» شیخ انصاری «اعلی الله مقامه» میفرماید: اینکه در مقبوله «جعلته علیکم حاکما» بکار رفته میرساند که حدیث شریف به مطلق حکومت فقیه نظر دارد وگرنه اگر مقصود صرف قضاوت بود جای آن داشت که بفرمائید «حکماً» نه «حاکما» پس فقیه جامعالشرایط تمامی شؤون و مناصب حاکم را دارند همانطور که در توقیع شریف نیز به آن اشاره شده است. 2. توقیع شریف: «أما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فأنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم» (در رویدادهایی که اتفاق میافتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم) مرحوم شیخ انصاری(ره) با توجه به عبارت «انهم حجتی علیکم» نافذ بودن هرگونه حکم صادر شده از سوی فقیه را استفاده میکند و میفرماید: «دلالت دارد بر وجوب عمل به همة آنچه فقهاء به آن حکم کنند و الزام کنند» و همچنین میفرماید از تحلیلی که امام برای آن میآورد که چون از جانب ما حاکم و حجت است حکم او نافذ است استفاده میشود که حکم فقیه در همة امور نافذ است که قضاوت فقط یکی از آنها میباشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . ولایت فقاهت و عدالت، جوادی آملی، عبدالله، انتشارات اسراء. 2. ولایت فقیه، مهدی هادوی تهرانی، انتشارات کانون اندیشة جوان. 3. نظام معقول، علیرضا پیروز مند، انتشارات کیهان. 4. نگاهی گذرا به نظریة ولایت فقیه، مصباح یزدی، محمد تقی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 5. ولایت فقیه جوانان پرسشها و پاسخها، احمد لقمانی، انتشارات عطر سعادت. --------------------------------------------------------------------- [1] . پیروزمند، علیرضا، نظام معقول، ص198و199، انتشارات کیهان، چاپ1377. [2] . مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) سال نشر73، امام خمینی، ولایت فقیه، ص64،65،56،57؛ آیت الله جوادی آملی، ولایت فقاهت و عدالت ص256و463 نشر اسراء، سال چاپ 78؛ ناشر وزارت فرهنگ و ارشاد سازمان چاپ و نشر، سال 1368؛ کتاب البیع امام خمینی، ج2، ص464؛ آیت الله مصباح نگاهی گذرا بر نظریه ولایت فقیه، ص105ـ120، ناشر مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) چاپ دوم؛ آیت اله معرفت، ولایت فقیه، ص40ـ81، مؤسسه انتشاراتی التمهید چاپ دوم. [3] . هادوی تهرانی، ولایت فقیه، ص129،کانون اندیشه جوان، ص79. [4] . پیروزمند علیرضا، نظام معقول، ص203؛ سیدمنیرالدین هاشمی «جزوات ولایت فقیه» 2و7و9. [5] . همان. [6] . هادوی تهرانی، ولایت فقیه. [7] . امام خمینی، ولایت فقیه، ص56و57. [8] . امام خمینی، شؤون ولایت فقیه، ترجمه البیع، ص35. جمیل بی بدیل: دلم به عشق یارم گرفته حال و هوایی نوشته بر در قلبم به خط کرب و بلایی: همه هستیم حسینه می و مستیم حسینه سرود لبم حسینه خواب هر شبم حسینه روز پاسدار رو به همه ی عزیزان پاسدار تبریک میگیم و خسته نباشید به خانواده های صبورشون. پیش بینی های مارکس: 1-در کشورهایی که به نهایت صنعتی رسیده اند این انقلاب یکباره و در یک زمان نزدیک اتفاق خواهد افتاد مانند: انگلستان ، آلمان ، فرانسه و آمریکا. اینو برای یکی از دوستام که ادعا میکنه مارکسیسته گذاشتم. به نظر شما آدم به یه نظریه ای که اینقدر توش اشتباه فاحش داره ایمان میاره؟ خیلی ها فکر میکنن که دوره ی مارکس و مارکسیست تموم شده و عقایدو نظریه ی اونا فقط تو موزه هاست ولی من اینطوری فکر نمیکنم. مارکسیس یه متد بود که در زمان خودش کارای بزرگی کرد و ما همه باید از اون یه اطلاعات هر چند کمی داشته باشیم . این متن خیلی خلاصه و روان یه چیزایی رو میگه . خلاصه ای از زندگی کارل مارکس: مارکس در سال 1818 درآلمان متولد شد و پدر ومادرش یهودی بودند . پدرش در همان سال تولد مارکس به دین مسیح گروید و با این وجود مارکس نه تنها به یهودیت بلکه به دین های دیگر هم اعتقاد پیدا نمی کند و دارای اندیشه ماتریالیستی در زمینه جهان خلقت بود . بازشناسی افکار و اندیشه های ی کارل مارکس: کارل مارکس در افکار و اندیشه هایش از چندین متفکر قبل از خود تاثیر پذیرفته و از نظرات آنها در بیان دیدگاه های خود استفاده نموده است به عبارت دیگر می توان گفت که وی با جمع نمودن و در کنار هم قرار دادن و نظام دادن به اندیشه های متفکرین قبل از خود به برخی سوالات پاسخ علمی - تاریخی داده است .از جمله ی موثر ترین اندیشمندان می توان به به حکمت خداوند پی ببرید کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (ایپک) حالا ما چی؟؟؟؟؟ یه طرح چشم انداز 20 ساله داریم که به همه اینا و طرح هاشون میارزه ولی هیچ کس هم کاری به کارش نداره.!!!!! وای اگه این طرح رو روال پیش میرفت ،چی میشد ؟ القصه حالا تو این حیری ویری اوباما رفته تو اون لابی و از حق و حقوق مردم مظلوم و بی دفاع اسراییل حمایت کرده و گفته باید دو تا کشور جدا از هم درست بشه . نصف کمتر فلسطینیها و نصف بیشتر بیشتر مال اسراییلیها. مثل بزرگترایی که وقتی دو تا بچه با هم دعوا میافتن سر یه شکلات . شکلات رو نصف میکنن. و دیگه نمیپرسن که اصلا از اولش مال کی بود . والبته که نفع این دایه دلسوز تر از مادر در اینه که از صهیونیزم حمایت کنه . وگرنه کلاش پس معرکه هست. سجده سردمداران آمریکا به ایپک امام صادق علیه السلام فرمود: ""به کسى که چهار چیز داده شود از چهار دیگر محروم نیست: 1.به کسى که توفیق دعا داده شود از استجابت آن محروم نیست 2.به کسى که توفیق استغفار داده شود، از توبه محروم نیست؛ 3.به کسى که توفیق شکر نعمت عطا شود، از فزونى آن باز نماند؛ 4.به کسى که صبر و شکیبائى عطا شود از اجر آن محروم نشود."" این روح اللّه است. ... و روح اللّه به دنیا پلک گشود و چه عمیق نگاه کرد و چه خوب فهمید آن چه را که باید می فهمید! لحظه لحظه، روح بزرگ خود را به خوبی ها پیوند زد. بزرگ شد؛ آن قدر بزرگ که تقدیر ملّتی را عوض کرد. ابراهیم دوباره متولّد شد تا این بار، در هیبت خمینی، بت ها را بشکند. نوح دوباره ظهور کرد، تا کشتیِ نجات ملّت ایران شود. موسی دوباره آمد، تا این بار، سامریِ زمانه ـ طاغوت ـ را رسوا کند. و خدا خمینی را این گونه می خواست. و خدا می خواست، روح اللّه بیاید و انقلابی عظیم را رهبری کند. امشب، خمین از شادی سرشار است. امشب، تمام قفس ها آزادی را بهانه کرده اند. امشب، تمام دل ها، مشتاق دیدار سلاله پاک فاطمه اند. امشب، آفتاب حتما از خمین طلوع می کند.
در ساعت دو بعد از ظهر روز سوم خرداد 1361، پس از 24 روز رزم بی امان، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پرافتخار اللّه اکبر، بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد. خرمشهر، این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت، در چهارم آبان ماه 1359، به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (نوزده ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت. رزمندگان اسلام در اولین اقدام، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزادسازی خرمشهر، به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت مسلمان ایران را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی، به جشن و شادی پرداختند. و با فرارسیدن شب، بر پشت بام ها ندای اللّه اکبر سر دادند.
در عملیات بیت المقدس، الطاف خداوند پی در پی رزمندگان خداجوی اسلام را فراگرفت و این امدادهای الهی، لحظه به لحظه بر پیشروی ها می افزود تا این که سرانجام پس از مدت ها انتظار، در اوج بهت و ناباوری دشمنان اسلام و در کمال امیدواری رزمندگان به رحمت بی پایان خداوندگار مهربان، خرمشهر آزاد گردید و لبخند را بر لبان سپاهیان کفرستیز به ارمغان آورد. یکی از کسانی که از نزدیک شاهد این نبرد بوده، در قسمتی از خاطراتش لحظات پیشروی و فتح را این گونه توصیف کرده است: «تدارک آزادی خرمشهر، از عملیات بیت المقدس پی ریزی شده بود. این عملیات، ترس و وحشت عجیبی بر دل عراقی ها افکنده بود. با وجودی که دشمن برای نگهداری خرمشهر مرتب دست به ضد حمله می زد، ولی این ضد حمله ها، در اراده پولادین رزمندگان اسلام هیچ گونه خللی به وجود نیاورده و دشمن زبون در هر ضد حمله، با تعداد زیادی کشته و مجروح و از دست دادن مقادیری مهمات و سلاح به عقب می نشست. طوفان شوق سراپای وجود همه رزمندگان را فرا گرفته بود و هیچ نیرویی قادر نبود در مقابل این نیروی الهی ایستادگی کند». برای شادی روح شهدای دفاع مقدس به خصوص شهدای بیت المقدس و باز سفارشی تر آسمونیای گمنام صلوات
قلبم تشنه ی نور و عشق توست،هر روز در افکارم و آرزوهایم به سوی من بیا...
در رویاهایم،در خنده ی نشسته بر لبانم
و در اشک چشمانم به سوی من بیا...
در عبادت و کارم،در زندگی و مرگم به سوی من بیا
و با رحمت و عشقت با من باش!
خوبان بزرگوار طاعات قبول درگاه الوهیت انشالله...در لحظه های روشن خداییتون برا همه مسلمونا دعا کنید و دعای مخصوص برای منجی عالم امکان...
2-در این مرحله کارگران با انقلابی که علیه سرمایه داری انجام داده اند دولتی مقتدر روی کار می آید تا از این انقلاب ودستاوردهای آن در مقابل دشمنان خارجی و داخلی محافظت کند.طبقه ی سرمایه داری از بین می رود ومالکیت خصوصی ابزار تولید به دست دولت موقت سوسیالیستی میرسد (کارخانه ها ، مزارع ، زمین و جنگل و...).
3-ازبین بردن پول و بانک که وسیله ای برای استثمار است.
4-بعد از انقلاب صنعتی کردن شدید جامعه به رهبری دولت سوسیالیستی وبه کمک کارگران برای وفور نعمت اتفاق می افتد که از ویژگی های یک جامعه ی سوسیالیستی است.
بعد از جامعه ی سوسیالیستی نوبت به مرحله ی جامعه ی کمو نیستی میرسد که در آن اتفاقات زیر رخ میدهد:
1-تحلیل قوای دولت(مردم در این مرحله به چنان رشد و آگاهی رسیده اند که بدون نیاز به خشونت قواعد زندگی را رعایت کنند) اصول عشق و فداکاری برقرار خواهد شد.
2-لغو تخصص که موجب تقسیم کار و بردگی می شود.
3-بین المللی شدن کامل و عالم گیرشدن کمونیسم(جهانی شدن آن ).با جذب کارگران و اتحاد آنها بر علیه سرمایه داران.
وبه دنبال آن یکسری عوامل فرعی نیز تغییر می کند از جمله:
1- محو خانواده که اولین هسته ی مالکیت است وعاملی برای انتقال ارث از پدر به فرزند می باشد
2- با از بین رفتن خانواده زن را هم که در خانواده اسیر و برده مرد است ، از اسارت رهایی و با کار کردن در کارخانه ها با مردها برابر می شود [ ؟!!!!!!! ] و مراقبت از فرزندان به عهده ی جامعه میباشد ( مهد کودک ها و...).
2- تحلیل خود به خودی دین و رهایی از آن پس از سرکوب آن در دوران سوسیالیسم ، عموم مردم از حالت ازخود بی گانگی بیرون می آیند و به قدرت و توانایی خود درجامعه پی می برند و در نتیجه همه آزاد و برابر و در رفاه زندگی می کنند.
اما آنچه که در واقعیت اتفاق افتاد:
شعار کمونیست ها:ازهر کس به اندازه امکاناتش و به هر کس به اندازه ی نیازش.با این شعار توانستند توده ی مردم را فریب دهند ودولت موقتی را که بعد از تزار در روسیه روی کار امده بود را کنار بزنند . در واقع این انقلاب در کشوری رخ داد که بر خلاف پیش بینی مارکس صنعتی نبود بلکه کشوری در شرایط نیمه فئودالی قرار داشت بود وهمچنین چین نیز دارای همین ویژگی ( دهقانی ) بود .
1- این انقلابات در کشورهایی رخ داد که دوران فئودالی را پشت سر می گذاشتند.
2- درجامعه ی سوسیالیستی درست است که طبقه از بین رفت ولی طبقه ی جدیدی بوجود آمدبنام طبقه ی پرولتریا که نماینده آن حزب کمونیست بود که وحشیانه ترین سرکوب ودیکتاتوری را انجام میداد.
3- اختلاف کارگر ساده وماهر از بین نرفت چون این عین بی عدالتی است.
4- مالکیت خصوصی از بین رفت ولی در دست قدرتی برتر ازسرمایه دار قرار گرفت یعنی در دست دولت.
5- ابتدا پول از بین رفت و واحد روزشمار کار بنام ترود بوجود آمد ولی چون بسیار ابتدایی وساده بود وجوابگوی جامعه نبود دوباره پول روی کار آمد وبانک هم برای انتشار اسکناس روی کار آمد ودر نتیجه ی آن برقراری آزادی بازرگانی بوجود آمد.
6- دولت نه تنها از بین نرفت بلکه بر عکس کشورهای سرمایه داری روز به روز قوی تر شد.
7- در مورد خانواده با افزایش بچه های رها شده و فساد و فحشا و اینکه بیش از نیمی از ازدواج ها منجر به طلاق شد به همین علت در سال 1949 محدودیت هایی را برای طلاق وضع کردند و مردم را تشویق به تشکیل خانواده کرده و آن را مایه افتخار دانستند.
8- در زمینه وحدت جهانی با سیاست های غلط رهبران کشورهای کمونیستی تابع شوروی یکی پس از دیگری مستقل شدند مانند: یوگوسلاوی –مجارستان- چین و.... .
9- مورد آخر اینکه مردم و کارگران نه تنها آگاهی به دست نیاوردند و از خود بیگانگی بیرون نیامدند بلکه بر اثر اطاعت مطلق و بی چون و چرا از دستورات حزب کمونیست در وضعی بدتر از دوران قبل و حتی کلیسا قرار گرفتند چون که حزب هر گونه تجسس و فکر را ممنوع می کرد.( قلعه ی حیوانات نمونه ای اعتراض آمیز به این وضعیت لینی با وضعیت تداعی شده در اندیشه مارکسیست هست
به ادبیات و موسیقی و شعر علاقه داشته و از طبقه ی مرفه جامعه بوده است . پدرش وکیل دادگستری بود. در هجده سالگی مارکس جوان را به دانشکده حقوق فرستاد تا نام نویسی کند اما او این کار را نپذیرفت ( گویا که تحصیلات دانشگاهی ندارد ). در هجده سالگی پنهانی با دختری بنام ژنی نامزد می کند و در سن بیست وپنج سالگی با او ازدواج می کند و به پاریس می رود و در آنجا با انگلس که فرزند یک تاجر ثروتمند آلمانی بود آشنا می شود و عقاید اقتصادی خود را ازتجربیاتی که انگلس داشت می گیرد. در پاریس انقلاب های 1848 را ازنزدیک دنبال می کند. اما پس از شکست و سرکوب انقلاب ها درسال 1849 به لندن می رود و تا آخر عمر در آنجا می ماند. سالهای بین 1850 تا 1860 دوران فقر شدید مارکس بود . او در این ایام به دلیل اشتغال زیاد به امر مطالعه و تحقیق پیرامون موضوع کارگران و سرمایه داران قادر به اشتغال تمام وقت و گاها پاره وقت نبوده است و این امر باعث می شود که چند فرزندش به دلیل فقر و بیماری از دست بدهد . ( تمام سعی او این بود که راهی برای نجات کارگران از فقر و بد بختی پیدا کند و شعارش این بود که کار گران دنیا متحد شوید ) .وی سرانجام در سال 1883به علت مرض سرطان از دنیا رفت .
1- هگل 2- پرودون 3- فوئر باخ 4- کانت نام برد .
با نگاهی بر منطق ارسطویی ، ارسطو معتقدر است که هرگز هیج دو چیز متضاد با هم ، در کنار جمع نمی شوند.مثلا:هروقت شب است دیگر روز نیست و برعکس.
هگل در تشریح این مطلب با تفاوت نهادن بر مبحث تضاد و متناقص ، قانونی با عنوان دیالکتیک ارائه داد . این قانون می گوید که هر شیئی یا ماده ای که به وجود می آید ، پس از جندی از اثر وجود آن ضد خودش را می سازد ( یعنی دو چیز متضاد در مقطعی در کنار هم ) و بعد از مدتی این دو به دلیل ماهیت متضاد با هم تعارض پیدا می کنند و منجر به یک چیز جدیدی می شود و این فرایند را به صورت ( تز- آنتی تز- سنتز) معرفی می نماید و معتقد است این فرآیند اساس حرکت بوده و جنبه تکاملی وپیشرفت دارد و جبری است.
پرودون اندیشه ی ماتریالیسم را مطرح می کند . ( برای پدیده های طبیعت علت مادی جست وجو می کند یعنی اینکه هیچ روح یا خدایی برای حرکت تاریخ و جهان وجود ندارد ) .
« فوئرباخ » می گوید مبنای تاریخ اقتصاد است (منافع اقتصادی باعث مبارزه ی طبقاتی می شود و تاریخ رابه حرکت در می آورد).
کانت آزادی خواهی را مطرح می کند و می گوید هر کس باید آزادی خود را محدود به آزادی دیگران ببیند.
کارل مارکس افکار و روحیه انقلابی داشته است و هرچیزی را که با انقلاب سازگاری داشته مورد پذیرش قرار داده و هر چیزی که با انقلاب تضاد داشته اعم از اینکه خوب یا بد بوده رد می کرد . به همین دلیل ازهگل دیالکتیک را می پذیرد چون انقلاب را موجه می سازد مثلا با ایجاد طبقه سرمایه داری ( تز ) در روند تاریخ باعث ایجاد طبقه کارگر شده ( آنتی تز) و پس از چندی تضاد بین این دو ( کا حاصل استثمار کارگر توسط سرمایه دار بوده ) باعث انقلاب و وقوع جامعه سوسیالیستی ( سنتز ) می شود .
اگر ماتریالیسم را از پرودن می پذیرد به این دلیل است که کسانی که به دین یا خدا اعتقاد دارند توانایی خود را نشناخته و مردمی نادان و فرومایه و توجیه گر شرایط بد اجتماعی و اقتصادی خود هستند ( مثلا آن را دست تقدیر می دانند و حرکتی در جهت رفع آن نمی کنند .) به همین جهت چون آگاهی ندارند خاصیت انقلابی هم ندارند و نمی توانند انقلاب کنند ( از دین مسیحیت به دلیل اینکه مردم را به صبردر برابر سختی ها وبدبختی ها دعوت میکند انتقاد می کند ).
ر مورد پیدایش انسان طرفدار سرسخت نظریه ی تکامل داروین است.
اگر نظریه اقتصاد فوئر باخ را می پذیرد می خواهد بگوید که به خاطر منافع اقتصادی است که گروهی گروه دیگر را استثمارمی کند و طبقات اجتماعی درون جامعه ایجاد می شودند و حتی همه جنگ ها را ناشی از منافع اقتصادی می داند .
او معتقد است که باید مالکیت خصوصی و نظام طبقاتی را از بین ببریم تا ظلم و جنگ نیر از بین برود .
اگر آزادی خواهی کانت را می پذیرد آن را برای جامه کمونیستی می خواهد.(جامه ی بدون دولت و نظارت حکومت - جامعه ی کمونیستی مدینه فاضله اندیشه ی او است ).
جمعیت یهودیان آمریکا در حدود ? میلیون نفر برآورده شده که کمتر از دو درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهد اما یهودیان آمریکا با ایجاد تشکلهای مهم و ارتباط کامل بین منافع آمریکا و صهیونیسم، به یکی از بانفوذترین گروههای تاثیرگذار در سیاست خارجی دولت آمریکا تبدیل شدهاند. آنها یکی از اهداف خود را نفوذ در کانونهای قدرت ایالات متحده تعیین نمودهاند. از میان ??? سازمان یهودی و ??? اتحادیه منطقهای، یکی از مهمترین لابیهای یهودیان در آمریکا، کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل موسوم به «ایپک» میباشد که از دهه ???? شروع به فعالیت نموده و از همان بدو تاسیس، هدف خود را مبارزه برای تصویب قواینی در جهت حمایت از اسرائیل اعلام کرده است.
سازمان ایپک مادر تمامی سازمانهای یهودی آمریکا و در واقع بزرگترین آنهاست. این سازمان مسئول هماهنگی و برنامهریزی جهت فعالیت تمامی سازمانهای یهودی آمریکا و همچنین مسئول اصلی جمعآوری کمک و اعانه برای اسرائیل بهشمار میرود که با ارتباط تنگاتنگ با بیش از ?? اتحادیه دیگر، مسئول ایجاد کانالهای جدید برای نفوذ رژیم صهیونیستی نیز میباشد.
این کمیته دارای دفاتر و مراکز منطقهای در سراسر آمریکا و اروشلیم میباشد که هر یک تحت مدیریت یک نفر اداره میشود. هر کدام از این دفاتر دربرگیرنده چند شعبه میباشند که امور آنها را با دفتر مرکزی هماهنگ میکند.
بخشهای مهم این سازمان عبارتاند از: حوزه قانونگذاری، سیاست خارجی، امور سیاسی، بخش ارتباطات، بخش توسعه و گسترش (عضوگیری)، رهبری سیاسی.
مقر اصلی ایپک در کاپیتال هیل واشنگتن دی سی میباشد و این موقعیت، امتیاز ویژهای را برای دستیابی و دسترسی سهلتر به هرم قدرت به این سازمان داده است. ایپک اعضای خود را از بین صهیونیستها (یهودیان و غیریهودیان) گزینش میکند که همه آنها در یک چیز اتفاقنظر دارند و آن حمایت از اسرائیل و کانالیزه کردن سیاست خارجی آمریکا در راستای منافع این رژیم میباشد. زمانی که از اعضا و عناصر سازمان ایپک سخن به میان میآید، فهرستی طولانی از اسامی افراد و اشخاص بانفوذ در سیاست خارجی آمریکا به چشم میخورد.
روزنامه نیویورک تایمز این سازمان را موثرترین سازمان در رابطه با روابط آمریکا و اسرائیل اعلام میکند. شیمون پرز وزیر امور خارجه اسرائیل نیز در مورد اهمیت آن میگوید: «ما به ایپک بهعنوان بزرگترین پل ارتباطی بین مردم آمریکا و دولت اسرائیل نیازمندیم».
ایپک یک کنفرانس سالانه برگزار مینماید و در آن به تعیین خط مشی کلی کمیته میپردازد که این خط مشیها با جلسات و برنامههای آموزشی مختلفی همراه است که محیط مناسبی برای آموزش اعضاء و آشنایی آنها با فرایند لابیگری میباشد.
فعالیتهای ایپک در حمایت از اسرائیل
اهم فعالیتهای ایپک در قبال اسرائیل را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
کمک به بقاء اسرائیل با ادعای تنها کشور دموکراتیک خاورمیانه.
حمایت از اسرائیل در مقابل تهدیدات احتمالی.
تربیت نسل آینده رهبران حامی و طرفدار اسرائیل.
آموزش کنگره ایالات متحده در خصوص روابط اسرائیل و آمریکا.
تقویت اسرائیل از طریق کمکهای نظامی.
تشویق سیاستمداران آمریکا در جهت بزرگ جلوه دادن خطر تروریسم در منطقه.
توسعه روابط ایالات متحده و اسرائیل.
حمایت از به رسمیت شناخته شدن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل.
تلاش برای پایان دادن به انزوای اسرائیل در سازمان ملل.
حمایت از پروسه صلح خاورمیانه، با فشار بر دولت آمریکا به نحوی که منافع اسرائیل را تامین نماید.
لوایحی که تا کنون با تلاش این لابی قوی صهیونیستی و به نفع اسرائیل در کنگره به تصویب رسیده است، به صد مورد بالغ میشود که فقط یک مورد آن تصویب مبلغ سه میلیارد دلار برای امنیت اسرائیل و ایجاد یک سیستم تدافعی توسط این رژیم در برابر سلاحهای غیرمتعارف میباشد.
خیلی جالبه . میبینی این اقلیت چه دبدبه و کبکبه ای برای خودشون راه انداختن؟ (تربیت نسلهای آینده رهبران صهیون)
آزادسازی خرمشهر
Design By : Pichak |